جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ - ۰۵:۰۳
روایتی از احترام علامه طباطبایی به طلاب تا تمرین خوشنویسی

حوزه/ هیچ به یاد ندارم در طول بیست و چند سال معاشرتم با ایشان برای طلبه ای که وارد می شد، تمام قامت بلند نشوند و نیز مراقبتی که ایشان از زبان خود داشتند، در همه ی این مدت یک کلمه غیبت از ایشان نشنیدم.

به گزارش خبرگزاری حوزه،  کتاب «آن مرد آسمانی» با موضوع «خاطره هائی از زندگی فیلسوف بزرگ قرن، آیت الله علامه طباطبائی (ره)» به قلم مرتضی نظری به رشته تحریر درآمده که بخش هایی از این کتاب را در شماره های گوناگون برای آشنایی بهتر و بیشتر با صاحب تفسیر المیزان تقدیم نگاه شما خوبان خواهیم کرد.

  

عبادت و نیایش

  

سحر خیزان

دختر علامه از سیره ی عبادت شبانه ی خانواده می گوید و دل را به جایی می برد که در آن نور منزل گرفته است (۴۵):

«مادرم می گفت : در عرض چند سالی که در نجف بودم، من همه شب ساعت را کوک می کردم و خودم بیدار می شدم تا حاج آقا (علامه) را برای نماز شب بیدار کنم، حاج آقا بعد از وضو گرفتن و نماز شب خواندن نمی خوابیدند، می گفتند» :

«بین دو نماز (نماز شب و نماز صبح) نباید خوابید.»

«در این فاصله ایشان و برادرشان (سید محمد حسن الهی)، که هم درسشان بودند، می نشستند و با هم تمرین خط درشت می کردند و بعد از نماز صبح هم به مباحثه می پرداختند و من هم برای این که کسل و خسته نشوند، چای برایشان درست می کردم، بعد از یک ساعت هم که وقت صبحانه خوردن بود، آن را هم فراهم می کردم.»

   

مرد آسمانی

استاد علامه طباطبایی آن قدر به عبادت مقید بود که در اواخر عمر که قدرت ایستادن برایشان میسر نبود، با این وصف حاضر نبود که نماز را به صورت نشسته بخواند.»

«یکی از شاگردانش می گوید:(۴۶) «همواره سعی می کردند که تا حد امکان نماز را به حالت ایستاده اقامه کنند و من پشت سر ایشان مراقب بودم که زمین نخورند.

   

تا صبح

مرد بحث و فحص، ولی در ضمن آن عبادت بود. دکتر احمد احمدی از احیای لیالی رمضان می گوید:(۴۷)

«تمام لیالی ماه رمضان را تا صبح بیدار و مشغول عبادت و نوشتن بود و بعد از عبادت سحر، از هنگام طلوع آفتاب تا ظهر به استراحت می پرداخت.»

   

استاد و راهنما

   

اولین پیام آشنا

علامه از آشنایی با استاد ارجمندش مرحوم قاضی (رضی الله علیه) می گوید: (۴۸)

«هنگامی که در نجف اشرف به درس و بحث اشتغال داشتم یکی از روزها مرحوم قاضی به من برخورد کرد و بدون مقدمه گفت : اگر طالب دنیایی، نماز شب و اگر طالب آخرتی، نماز شب! همین دیدار و گفت و گوی کوتاه منشأ آشنایی من با استاد شد و به قول حافظ شیرازی :

دولت آن است که بی خون دل آید به کنار.»

علامه می فرماید:

«قبل از آن که به محضر وی بار یابم، خود را از کتب فلسفی و آثار معقول بی نیاز می دیدم و پیش خود می گفتم : اگر مرحوم ملاصدرا هم بیاید، مطلبی فوق آن چه من فهمیده ام، عرضه نخواهد کرد، ولی پس از بهره مند شدن از فیوضات ربانی این استاد بزرگوار یک باره احساس کردم که گویا تاکنون از حکمت و فلسفه چیزی عایدم نشده و از اسفار حتی یک کلمه هم نفهمیده ام!»

   

یک ساعت به خود بپرداز!

علامه آیت الله حسن حسن زاده ی آملی - از شاگردان مشهور علامه طباطبایی - نوشته است (۴۹): «در شب پنج شنبه ۲۱ رجب المرجب ۱۳۸۷ه. ق از محضر مبارک علامه طباطبایی با تنی چند از افاضل دوستان استفاده می کردیم، در حاشیه جلسه ی درس سخن از استادش مرحوم آقای قاضی و اساتید و شاگردان او به میان آمد، از آن جمله فرمودند» :

«آن مرحوم اساتید بسیار دیده است و چند نفر را نام بردند تا این که فرمودند پدر او مرحوم حاج میرزا حسین قاضی تفسیر سوره ی فاتحه و سوره ی انعام نوشته و من دیدم، ولی اکنون نمی دانم کی دارد و در دست کیست!»

«و فرمودند» :

«حاج میرزا حسین قاضی از شاگردان مرحوم میرزای شیرازی بود و چون از نزد میرزا خواست خداحافظی کند و به تبریز برود، مرحوم میرزا به او گفت، حالا که می روی شب و روز یک ساعت به خود بپرداز. بعد از چندی که مرحوم میرزا از دیگران درباره ی مرحوم حاج میرزا حسین قاضی حال پرسید. در جواب گفتند، آقا آن یک ساعت تبدیل به بیست و چهار ساعت شده که همواره در مراقبت و حضور و عزلت است، اما عزلتی که» :

«هرگز میان حاضر و غایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است»

«در این واقعه ی شیرین و دلنشین هم باید از تأثیر نفسانی میرزای شیرازی سخن گفت و هم از قابلیت مرحوم میرزا حسین قاضی که هم فاعل در فاعلیت تام بوده و هم قابل در قابلیت، تأثیر نفوس کامل در نفوس ‌ مستعده این چنین است!»

  

خویشتن داری

   

خود ساخته

استاد موسوی همدانی، خاطره ی خود را از این بزرگ مرد اخلاقی معاصر چنین بازگو می کند(۵۰):

«هیچ به یاد ندارم در طول بیست و چند سال معاشرتم با ایشان برای طلبه ای که وارد می شد، تمام قامت بلند نشوند و نیز مراقبتی که ایشان از زبان خود داشتند، در همه ی این مدت یک کلمه غیبت از ایشان نشنیدم.»

آیت الله ابراهیم امینی نوشته است (۵۱): «هیچ گاه ندیدم که به خود ببالد و از خویشتن تمجید کند، در تعلیم و تربیت بخل نداشت ... از عبارت پردازی خوشش نمی آمد، به کثرت و قلت شاگردان خود چندان توجهی نداشت، گاهی حتی برای دو سه نفر هم درس می گفت، غیر طلاب را نیز از کسب فیض محروم نمی کرد از داخل و خارج کشور نامه های فراوانی خدمت ایشان می رسید که پرسش علمی و دینی داشتند، جواب نامه ها را با خط خودش می نوشت و می فرستاد، علاوه بر درس های رسمی، جلسه ی اخلاق و سیر و سلوکی داشت که بعضی علاقه مندان در آن شرکت داشتند و کسب فیض می نمودند... داستان های جالب علمی و اخلاقی فراوانی بیاد داشت که با بیان آنها مجلس را صفا و نورانیت می داد.»

   

مراقبت

آیت الله حسن زاده ی آملی از طهارت شاگردانی چون خود می گوید، به نغز دریابیم وضع استاد را(۵۲):

«ما برنامه مان این بود که در محضر مقدس اساتیدمان بی وضو حاضر نمی شدیم، یک بار پیش نیامد که در محضر جناب آقای شیخ اسد الله یزدی یا آقای الهی قمشه ای یا آقای طباطبایی (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) بی وضو بوده باشیم، خیلی این جهت را مواظب بودیم؛ حالا اگر این مراقبت و مواظبت را بالا بردیم، در نظام هستی در پیشگاه حقیقت علم که یک پارچه طهارت است، حسن مطلق است، باید طاهر بوده باشم، اگر این طهارت را دنبال کنیم» :

یک صبح به اخلاص بیا در بر ما                      گر کام تو بر نیامد آن گه گله کن!

ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم (۵۳) {بی گمان این قرآن بی آیینی که استوارتر است، راه می نمایاند} و تا طهارت پیش نیامده، ممکن است اصطلاحاتی را بیاموزد و جمع کند، اما آن علمی که العلم نور یقذفه برای او حاصل نمی شود.»

«علامه طباطبایی در مراقبتش اهتمام داشت، برادر بزرگوارش جناب آیت الله آقا محمد حسن طباطبایی نیز که بزرگ مردی بود، در مراقبتش ‌ بسیار شدید و عجیب کشیک نفس می کشید.»

«این وظیفه هر فرد مسلمان است، هر فرد آگاه و بیدار است که کشیک نفس بکشد، و مراقب نفس خودش باشد، چون در مسیر ارتقا است.»

   

هدفگیری دقیق

یکی از شاگردان خصوصی علامه درباره ی لحظه های آخر عمرش ‌ می گوید(۵۴): «از ایشان پرسیدم چه کنم تا در نماز به یاد خدا باشم و حضور قلب داشته باشم؟ برای شنیدن بیانات استاد، گوشم را نزدیک دهانش بردم، چند بار فرمود» :

«توجه، مراقبه، توجه، مراقبه، بیاد خدا باش و خدا را فراموش ‌ نکن!»

یکی از شاگردان نقل می کند(۵۵): «در بین راه که علامه را می دیدم، مشاهده می کردم که ذکر خدا بر لب داشت، به نوافل خیلی مقید بود، حتی گاهی دیده می شد که در بین راه مشغول خواندن نمازهای نافله است، شب های مبارک ماه رمضان تا صبح بیدار بود، مقداری مطالعه می کرد و بقیه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و اذکار مشغول بود.»

آشنای دیگری به خاطر می آورد(۵۶):

«علامه مقید بود که شب های رمضان دعای سحر را با افراد خانواده بخوانند و پیش از فرا رسیدن ماه رمضان از همسایه ها اجازه می گرفتند که اگر برای سحر خواب ماندند، آنها را بیدار کند.»

   

حسابرسی روزانه

آیت الله حسن زاده ی آملی نقل می کند (۵۷):

همواره اهتمامش بر این بود و می گفت در شب و روز زمانی را برای حسابرسی خود قرار بدهید و ببینید که این بیست و چهار ساعت چگونه بر شما گذشته، اهل محاسبه باشید، همان طور که یک بازرگان، یک کاسب، دخل و خرج خود و صادرات و وارداتش را حساب می کند، شما ببینید در این شب و روز که بر شما گذشت چه چیزی اندوخته اید، چه گفته اید، یک یک رفتار و گفتارتان را حساب برسید، از نادرستی ها استغفار کنید و سعی کنید تکرار نشود و برای آن چه شایسته و صالح و به فرمان حاکم عقل بود خدا را شاکر باشید، تا به تدریج برای شما تخلق به اخلاق ربوبی ملکه بشود. و لا تکون کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم.

حضرت علامه همواره مراقب نفس خویش بود و از خدا غافل نمی شد و این امر در صورت و رفتار و حرفشان پیدا بود که ایشان در پیشگاه دیگری قرار گرفته؛ هر چند که به صورت ظاهر جسمش با دیگران بود، پیدا بود که در محضر دیگری نشسته است.

در این باره مصباح الشریعه می فرماید: العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع الله عارف بدنش با خلق و دلش با خداست و لا مونس له سوی الله و هو فی ریاض قدسه متردد و من لطائف فضله متزود توشه ای آن سویی است، قلبی که او دارد در پیشگاه ملکوت عالم آمد و شد دارد. مونسش ملکوت عالم است. چنین کسی مراقبت دارد و انسان بر اثر این مراقبت یواش یواش به صفات ملکوتی متصف می شود و بدان خو می گیرد.

    

پی نوشت ها:

۴۵- زن روز، شماره ی ۸۹۲، ص ۷.

۴۶- آیینه ی عرفان، ص ۵۹.

۴۷- دکتر احمد احمدی، ((اخلاق علامه))، یادنامه ی علامه طباطبایی، ص ۷۳.

۴۸- آیینه ی عرفان، ص ۳۸.

۴۹- علامه حسن حسن زاده ی آملی، نامه ها بر نامه ها، ص ۲۰۵- ۲۰۶؛ همچنین : مهرتابان، ص ۱۸.

۵۰- میراث جاویدان، سال اول، (بهار ۱۳۷۲)، ص ۲۵.

۵۱- یادنامه ی علامه طباطبایی، ص ۱۲۲.

۵۲- یاد بود یادواره ی علامه طباطبایی در کازرون، ص ۵۰.

۵۳- سوره ی اسری، آیه ی ۹.

۵۴- مکتب اسلام، همان، ص ۳۴.

۵۵- یادنامه ی استاد علامه طباطبایی، قم، انتشارات شفق، ص ۱۳۱.

۵۶- نور علم، دوره ی سوم، شماره ی ۹، ص ۶۸.

۵۷- کیهان اندیشه، شماره ی ۲۶، ص ۸.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha